اگر شرکت ها می خواهند توسعه یافته و موفق شوند نیاز به نو آوری دارند.درصد بسیار بالایی از محصولات جدید به رغم برنامه ریزی و تحقیقات منسجم بازار موفق به این کار نمی شوند . دلایل بحران در نوآوری باید مورد بررسی قرار گیرد. یک دلیل آن ارائه فرآیند سنتی برای نو آوری است. بیشتر محصولات جدید شامل عرضه شکلی تخصصی از چیزی به همان بازار است مثلا طعمی جدید , اندازه ای جدید , بسته بندی جدید وغیره . منبع این استراتژی بخش بندی و یا تفکر عمودی است . بازاریابان نیاز به روشی مکمل برای تفکر به کالا و خدمت جدید دارند. این کالا و خدمات به ایجاد طبقه ها یا بازارهای جدید خواهند انجامید . نوآوری های حاصله شانس سود آوری بیشتری خواهند داشت. البته خطر پذیری (ریسک) آنها نیز ممکنست بیشتر باشد. منبع چنین استراتژی تفکر خلاق است. تفکر بازاریابی خلاق ممکنست به صورت خود جوش , به صورت فردی یا در هر نوع شرکتی رخ دهد.
یک شرکت نوآور شرکتی سرشار از افرادی خلاق نیست که به طور خودجوش درباره ایده های جدید فکر می کنند. مشخصه این نوع شرکتها سیستم های مختلفی است که درطول زمان مستقر و تکمیل شده اند. گری هامل می گوید: یک شرکت نوآور شرکتی است که براساس سه سیستم : ” بازار ایده” , “بازار سرمایه” و “بازار هوش و استعداد” اداره می شود.
بازار ایده
مفهوم بازار ایده این است که شرکت سیستمی را برای جست وجو , جمع آوری و ارزیابی فعالانه ایده ها برقرار کرده است. بسیاری از شرکتها برای ایجاد و خلق ایده ها جلسات طوفان مغزی را برگزار می کنند. درواقع این جلسات نوعی سیستم اثربخش ومفید برای ایجاد و خلق ایده هاست.اما بسیاری از مدیران جلسات طوفان مغزی را دوست ندارند, زیرا نتیجه نهایی همیشه واضح و مشخص نیست وکمبود روش آشکارا احساس می شود.
بازار سرمایه
برای حمایت از تحقیق در زمینه ارزش نهایی ایده های جالب و جذاب می بایستی سرمایه گذاری مناسبی صورت پذیرد. بودجه اختصاص یافته نه تنها باید به تحقیق درباره ظرفیت ایده های جدید اختصاص یابد بلکه باید در زمینه درگیر کردن کارکنان در تفکر خلاق نیز مورد استفاده قرار گیرد.
بازار هوش و استعداد
استخدام افراد دارای استعدادهای لازم برای ایجاد بهترین طرح ها کاری لازم و حیاتی است. شرکت باید از استعداد محققان بازاریابی, مهندسان الکترونیک و مهندسان کامپیوتر و دیگر افراد ماهر و متخصص بهره برداری کند.